وی یگانه فرزند امام عسکری علیه السلام یازدهمین امام شیعیان است. امام مهدی(عج) در سحرگاه نیمه شعبان 255 ق در سامرّا چشم به جهان گشود نامادرش نرجس یا نرگس است و پس از پنج سال زندگی تحت سرپرستی پدر، و مادر بزرگوارشان نرجس خاتون، در سال 260 ق به دنبال شهادت حضرت عسکری علیه السلام ـ همچون حضرت عیسی علیه السلام و حضرت یحیی علیه السلام که در سنین کودکی عهده دار نبوّت شده بودند ـ در پنج سالگی منصب امامت شیعیان را عهده دار شدند. آن بزرگوار پس از سپری شدن دوران غیبت با تشکیل حکومت عدل جهانی احکام الهی را در سرتاسر زمین حاکمیت خواهد بخشید.
میلاد نور
آخرین امام شیعیان در پانزدهم ماه شعبان 255 ق، علی رغم مراقبت های ویژه مأموران حکومت عباسی، در خانه امام عسکری علیه السلام چشم به جهان گشودند. تولد مخفیانه آن حضرت بی شباهت به تولد حضرت موسی علیه السلام و حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام نیست. همان گونه که این دو پیامبر بزرگ الهی تحت شدیدترین تدابیر امنیتی فرعونیان و نمرودیان به اراده خداوند و به سلامت در کنار کاخ فرعون و نمرود متولّد شدند، حضرت مهدی(عج) نیز در حالی که جاسوسان و مأموران خلیفه عباسی تمام وقایع خانه امام یازدهم علیه السلام را زیر نظر داشتند، در کمال امنیت و بدون آن که دشمنان بویی ببرند، در سحرگاه روز جمعه نیمه شعبان قدم به جهان هستی گذاشتند.
سیمای مهدی(عج)
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام در سخنان خود به اوصاف امام مهدی(عج) اشاره کرده اند. حضرت امام رضا علیه السلام در توصیف ویژگی های چهره و سجایای اخلاقی و ویژگی های برجسته آن حضرت می فرمایند: «قائم آل محمد(عج) هاله هایی از نور چهره زیبای او را احاطه کرده است رفتار معتدل و چهره شادابی دارد. از نظر ویژگی های جسمی شبیه ترین فرد به رسول خدا(ص) است. نشانه خاصّ او آن است که گرچه عمر بسیار طولانی دارد، ولی از سیمای جوانی برخوردار است؛ تا آن جا که هر بیننده ای او را چهل ساله یا کمتر تصور می کند. از دیگر نشانه های او آن است که تا زمان مرگ با وجود گذشت زمان بسیار طولانی هرگز نشان پیری در چهره او دیده نخواهد شد».
حجت خدا
روزی عثمان بن سعید بن عمری به همراه حدود چهل نفر از بزرگان شیعه به حضور امام عسکری علیه السلام رسیدند تا درباره جانشین آن حضرت سؤال کنند و در آینده از ایجاد اختلاف در مسئله امامت جلوگیری کنند. راوی می گوید: وقتی عثمان بن سعید به حضرت عسکری علیه السلام گفت: آمده ایم تا درباره مطلب مهمی که شما به آن آگاه ترید از شما سؤال کنیم، حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: بنشین عثمان. پس از ساعتی امام علیه السلام فرمودند:
آیا می خواهید بگویم به چه منظوری آمده اید؟ همه گفتند: ای فرزند رسول خدا، بفرمایید. آنگاه حضرت فرمودند: آمده اید تا درباره حجت خدا و امام پس از من بپرسید. همه گفتند: آری. در این لحظه ناگهان پسری که چهره درخشانی چون ماه داشت و از هر حیث به امام عسکری علیه السلام شبیه بود وارد شد. حضرت فرمودند: بعد از من پیشوای شما و جانشینم این فرزند من است. مواظب باشید پس از من در دین دچار آشفتگی نشوید...
دوران زندگی
دوران زندگی امام زمان(عج) به چهار دوره تقسیم می شود:
1 ـ از تولد تا غیبت: حضرت مهدی(عج) پس از تولد حدود پنج سال تحت سرپرستی پدر بزرگوارشان امام عسکری علیه السلام به صورت نیمه مخفی زندگی کردند. یکی از کارهای بسیار مهمی که حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در این دوره انجام دادند این بود که امام مهدی(عج) را به بزرگان شیعه معرفی کردند تا در آینده در مسئله امامت دچار اختلاف نشوند.
2 ـ غیبت صغری: پس از شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 ق دوره غیبت صغری آغاز شد و تا سال 329 ق ادامه پیدا کرد. در این دوره حضرت مهدی(عج) از طریق چهار نائب به ادامه امور مردم می پرداختند.
3 ـ دوره غیبت کبری: این دوران از سال 329 ق شروع شد و تا زمانی که خداوند مصلحت بدانند ادامه خواهد داشت در این دوره پاسخ به پرسش ها و احکام مردم بر عهده نایبان عام آن حضرت است و حضرت نایب خاصی برای این دوره معرفی نکرده اند.
4 ـ دوره حکومت: پس از ظهور، امام زمان(عج) بر اساس احکام اسلام حکومت واحد جهانی تشکیل خواهند داد که در سایه آن سرتاسر عالم پر از عدل و داد خواهد شد.
علایم و نشانه هاى حتمى ظهور امام زمان (عج)
علایم و نشانه هاى حتمى، آن است که به هیچ قید و شرطى مقیّد و مشروط نیست و قبل از ظهور باید واقع شود با استفاده از روایات معصومینع علایم حتمى الوقوع عبارتند از: 1ـ امام صادق ع فرمود: پیش از ظهور قائم (عج) پنج نشانه حتمى است: خروج یمانى و سُفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زکیّه، و فرو رفتن در بیابان.
2 ـ و نیز در جاى دیگر امام صادق ع فرموده است:
وقوع ندا از امور حتمى است و سفیانى از امور حتمى است و یمانى از امور حتمى است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمى است و کف دستى که از افق آسمان بیرون مى آید، از امور حتمیه است. و اضافه فرمود:
و نیز وحشتى در ماه رمضان است که خفته را بیدار مى کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون آورد.
3 ـ حضرت على ع از رسول خدا ص روایت نموده که فرمود: ده چیز است که پیش از ظهور به وقوع خواهد پیوست.
1ـ سفیانى ;
2 ـ دجّال ;
3 ـ دخان ;
4ـ دابّه ;
5 ـ خروج قائم ;
6 ـ طلوع خورشید ازمغرب ;
7 ـ نزول عیسى ;
8 ـ خسوف در مشرق ;
9 ـ خسوف در جزیرة العرب ;
10 ـ آتشى که از مرکز عدن شعله مى کشد و مردم را به سوى بیابان محشر هدایت مى کند.
بیوگرافی سفیانی
ظهور «سفیانی» همانند ظهور «دجّال» نیز در بسیاری از منابع حدیث شیعه و اهل تسنّن به عنوان یکی از نشانه های ظهور مصلح بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث آخر زمان، آمده است. [1] . گرچه از بعضی روایات بر می آید که «سفیانی» شخص معیّنی از آل ابوسفیان و فرزندان او است; ولی از پاره ای دیگر استفاده می شود که سفیانی منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به صفات و برنامه های مشخّصی است که در طول تاریخ افراد زیادی مظهر آن بوده اند. از جمله در روایتی از امام علی بن الحسین(علیه السلام) نقل شده: «امر السّفیانی حتم من اللّه ولایکون قائم الاّ بسفیانی [2] . » ظهور سفیانی از مسائل حتمی و مسلّم است: و در برابر هر قیام کننده ای یک سفیانی وجود دارد!»
. از این حدیث بخوبی روشن می شود که سفیانی جنبه «توصیفی» دارد نه «شخصی» و اوصاف او همان برنامه ها و ویژگیهای او است و نیز استفاده می شود که در برابر هر مرد انقلابی و مصلح راستین یک (یا چند) سفیانی قد علم خواهد کرد. در حدیث دیگری از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «انا و آل ابی سفیان اهل بیتین تعادینا فی اللّه: قلنا صدق اللّه وقالوا کذب اللّه: قاتل ابوسفیان رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) و قاتل معاویة علی بن ابی طالب(علیه السلام) و قاتل یزید بن معاویة الحسین بن علی(علیه السلام) و السّفیانی یقاتل القائم؛ [3]
. ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامه های الهی با هم مخالفت داریم: ما گفته های پروردگار را تصدیق کرده ایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) مبارزه کرد; و معاویه با علی بن ابیطالب(علیه السلام); و یزید با حسین بن علی(علیه السلام); و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد.»
ابوسفیان که سر سلسله سفیانی ها بود مشخّصات زیر را داشت:
. 1ـ سرمایه داری بود که از طریق غارتگری و غصب حقوق دگران و ربا خواری و مانند آن به نوایی رسیده بود.
. 2ـ قدرتمندی بود که از طرق شیطانی کسب نفوذ و قدرت نموده، نقش رهبری احزاب جاهلی را در مکّه و اطراف آن برعهده داشت; و همه شخصیّتش در این دو خلاصه می شد. پیش از ظهور اسلام برای خود ریاست و حکومتی قابل ملاحظه داشت، امّا پس از ظهور اسلام همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که اسلام دشمن سرسخت همانها بود که قدرت شیطانی ابوسفیانها بر آن قرار داشت; و جای تعجّب نیست که او دشمن شماره یک اسلام شد.
. 3ـ او مظهر نظام ظالمانه جامعه طبقاتی مکّه به شمار می رفت و حمایت بی دریغش از بت و بت پرستی نیز به همین خاطر بود; زیرا بتها بهترین وسیله برای «نفاق افکندن و حکومت کردن» و «تحمیق و تخدیر توده های به زنجیر کشده» و در نتیجه تحکیم پایه های قدرت ابوسفیانها بودند. مخالفت سرسختانه او با اسلام ـ چنان که گفتیم ـ به همین دلیل بود. که اسلام تمام پایه هایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران می کرد; لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن انقلاب اسلام فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان فتح مکّه آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد; هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت. او تمام این صفات را ـ از طریق تربیت و توارث ـ به فرزندش معاویه و از او به نوه اش یزید منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامه های پدر را ـ منتها در شکل دیگر ـ تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی مواجه گشتند. ابوسفیان یک مرد بتماممعنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)سخت بیمناک بود; چرا که اسلام طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن جامعه عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت; طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهائی همچون ابوسفیان و دار و دسته اش باقی نمی ماند. و از این جا می توانیم درک کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشته های اسلام را پاره کنند و مردم را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام خرد شدند; ولی به هر حال، ضربه های سنگینی بر پیشرفت اسلام و مسلمین وارد ساختند.
. در برابر قیام مصلح بزرگ جهانی «مهدی» نیز «سفیانی» یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با قدرت جهنّمی شان سعی دارند در مسیر انقلاب راستین مهدی وقفه ایجاد کنند; زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند; از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند. تفاوتی که «سفیانی» با «دجّال» دارد شاید بیشتر در این است که دجّال از طریق حیله و تزویر و فریب، برنامه های شیطانی خود را پیاده می کند، امّا سفیانی از طریق استفاده از قدرت تخریبی وسیعخود این کار را انجام می دهد; همانگونه که در اخبار آمده است که او نقاط آبادی از روی زمین را زیر پرچم خود قرار خواهد داد. [4] که نظیر آن را در حکومت ابوسفیان و معاویه و یزید در تاریخ خوانده ایم. هیچ مانعی ندارد که سفیانی آخر زمان که در برابر مصلح بزرگ جهانی «مهدی» قیام می کند از نواده های ابوسفیان باشد و شجره نامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در اخبار آمده است; ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامه های او و صفات و مشخّصات و تلاشها و کوششهایش همه مانند ابوسفیان است و روشی همسان او دارد. این «سفیانی» مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهای دیگر، سرانجام در برابر جنبش انقلاب جهانی مهدی(علیه السلام) به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر آب خواهد شد. از همه مهمتر آن است که باید مردم «دجّالها» و «سفیانیها» را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانه هایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونه اش در تاریخ اسلام بروشنی دیده می شود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار می زنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار می دهند. «بیت المال» را ـ چنانکه در حکومت دودمان ابوسفیان آمده ـ میان حواشی و طرفداران خود تقسیم می کنند; طرفدار انواع تبعیضها، تحمیق ها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات می توان آنها را شناخت و شناساند. «دجّالها» صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل می دهند، و «سفیانیها» صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای «پیشرفت» و «بقای» انقلاب نیست.
. میان شیعه معروف است که او از اولاد عنبسه پسر ابوسفیان است و شاید از این رو آن را عیینه دانسته اند که کلمه عیینه در روایت با عنبسه اشتباه شده است. و در روایتی دیگر که شیخ طوسی آن را روایت کرده است وی را از فرزندان عتبه پسر ابوسفیان یاد می کند. [5] و فرزندان ابوسفیان پنج نفرند: عتبه، معاویه، یزید، عنبسه و حنظله.
. ولی در یکی از نامه های امیرمؤ منان (علیه السلام) به معاویه، بطور صریح آمده است که سفیانی از فرزندان معاویه است. «ای معاویه، مردی از فرزندان تو، بدخوی و ملعون و سبک مغز و ستمکار و واژگون دل و سختگیر و عصبانی است. خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائی های او همچون سگ خون آشام اند. گوئیا من، هم اینک او را می بینم اگر می خواستم او را نام می بردم و توصیف می کردم که او پسری چند ساله است، لشکری به سوی مدینه گسیل می دارد. آنها وارد مدینه می شوند و بیش از اندازه دست به کشتار و فحشاء می زنند در این حال مردی پاک و پرهیزکار از آنها فرار می کند، کسی که زمین را از عدل و داد سرشار خواهد ساخت همانگونه که از ظلم و ستم لبریز شده است و من نام او را می دانم و می دانم که در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چیست.»
.. از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که فرمود:
. «او از فرزندان خالد پسر یزید پسر ابوسفیان است» [6]
. و ممکن است جدش عنبسه یا عتبه یا عیینه یا یزید از نسل معاویه پسر ابوسفیان باشد که در این صورت اشتباه، برطرف می شود.
.از امام باقر (علیه السلام) روایت شد است که فرمود:
.. «اگر سفیانی را مشاهده کنی، در واقع پلیدترین مردم را دیده ای. وی دارای رنگی بور و سرخ و کبود است، هرگز سر به بندگی خدا فرو نیاورده مکه و مدینه را ندیده است می گوید: پروردگارا انتقام من با آتش است.»
دجال
دجّال مرد پر تزویر و حیله گر
هنگامی که سخن از «دجّال» به میان می آید، معمولا طبق یک سابقه ذهنی عامیانه، فقط ذهنها متوجّه شخص معیّن یک چشمی می شود که با جثّه افسانه ای و مرکب افسانه ای تر، با برنامه ای مخصوص به خود پیش از آن انقلاب بزرگ مهدی ظهور خواهد کرد. ولی همانگونه که از ریشه لغت دجّال از یک سو [1] و از منابع حدیث از سوی دیگر استفاده می شود، دجّال منحصر به یک فرد نیست بلکه عنوانی است کلّی برای افراد پر تزویر و حیله گر; و پر مکر و فریب و حقّه باز که برای کشیدن توده های مردم به دنبال خود از هر وسیله ای استفاده می کنند، و بر سر راه هر انقلاب سازنده ای که در ابعاد مختلف صورت می گیرد ظاهر می شوند. در حدیث معروفی که از صحیح «ترمذی» نقل شده می خوانیم که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: «انه لم یکن نبی بعد نوح الا انذر قومه الدجال و انی انذر کموه؛ [2] هر پیامبری بعد از نوح قوم خود را از فتنه دجال بر حذر داشت، من نیز شما را بر حذر می دارم!» مسلّماً انبیای پیشین به مردم عصر خود نسبت به فتنه دجّالی که در آخر زمان آشکار می شود و هزاران سال با آنها فاصله دارد هشدار نمی دادند. بخصوص که در پایان حدیث می خوانیم: «فوصفه لنا رسول اللّه فقال لعله سیدرکه بعض من رآنی او سمع کلامی;
سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) صفات او را برای ما بیان کرد و گفت شاید پاره ای از آنها که مرا دیده اند یا سخن مرا شنیده اند عصر او را درک کنند!»
باحتمال قوی ذیل حدیث اشاره به طاغیان و فریبکاران خطرناکی همچون بنی امیّه و افرادی همانند معاویه است که در لباس «خال المؤمنین» و عنوان «کاتب وحی» به مکر و فریب و تزویر و بیرون راندن مردم از صراط مستقیم به سوی آداب و سنن جاهلی، و زنده کردن نظام طبقاتی و حکومت استبدادی و خودکامه، و روی کار آوردن ناصالحان چاپلوس، و جنایتکاران بیباک، و کنار زدن صلحا و فضلا و مردان لایق، پرداختند. و نیز در حدیث دیگری در همان کتاب می خوانیم:
پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مورد دجّال فرمود:
«ما من نبی الاوقد انذر قومه و لکن ساقول فیه قولا لم یقله نبی لقومه تعلمون انه اعور...;
هیچ پیامبری نبود مگر این که قوم خود را از فتنه دجّال بر حذر داشت، ولی من جمله ای درباره او می گویم که هیچ پیامبری به قوم خود نگفته، من می گویم او یک چشمی است!» تکیه روی زمان «نوح» در بعضی از این احادیث، شاید به خاطر اشاره به دورترین زمان باشد; یا عدم وجود دجّالها در زمانهای پیش از نوح به سبب این باشد که نخستین آئین و شریعت را نوح آورد، و یا به خاطر عدم نفوذ حیله ها و تزویرها در جوامع انسانی پیشین بوده است. جالب توجّه این که در پاره ای از احادیث آمده است که پیش از ظهور مهدی(علیه السلام) 30 دجال ظهور خواهد کرد! [3] . حتّی در اناجیل نیز اشاره به ظهور دجّال شده است. در رساله دوّم یوحنا (باب 1، جمله 6 و 7) می خوانیم: «شنیده اید که دجّال می آید الحال هم دجّالان بسیار ظاهر شده اند.» و این عبارت نیز تعدّد دجّالها را تاکید می کند. در حدیث دیگری می خوانیم:
. «قال رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) لا تقوم السّاعة حتی یخرج نحو من ستّین کذّاباً کلّهم یقولون انا نبی!؛ [4]
. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: رستاخیز بر پا نمی شود مگر آن که شصت نفر دروغگو ظهور خواهند کرد که همه ادّعای نبوّت می کنند!» گرچه در این روایت عنوان دجّال به میان نیامده، ولی اجمالاً از آن بر می آید که مدّعیان دروغین و فریبکار در آخر زمان محدود به یک یا چند نفر نخواهد بود. اینها دجّالانی هستند که همه پیامبران، امّت خویش را از آنها بر حذر داشتند و نسبت به نقشه های فریبنده آنها هشدار دادند. منتها پیش از ظهور مهدی و آن انقلاب عظیم و وسیع و راستین، هر قدر زمینه های فکری و روانی و اجتماعی در سطح جهانی آماده تر می گردد، فعّالیّت این دجّالان که یکی از بعد از دیگری ظهور می کنند افزایش می یابد; تا در پیشرفت زمینه های انقلابی وقفه ایجاد نمایند و به هزار حیله و فن برای منحرف ساختن افکار دست زنند. البتّه هیچ مانعی ندارد که یک دجّال بزرگ در رأس همه آنها باشد. و امّا نشانه هایی که در بعضی از روایات برای او ذکر شده بی شباهت به تعبیرات سمبولیک و اشاره و کنایه نیست; مثلا، از روایتی که مرحوم علاّمه مجلسی در بحار الانوار از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل کرده چنین استفاده می شود که او دارای صفات زیر است: . 1ـ او یک چشم بیشتر ندارد که در میان پیشانی اش همچون ستاره صبح می درخشد امّا همین چشم خون آلود است، گویی با خون ترکیب شده!
. 2ـ او الاغ (مرکب) سفید تندروی دارد که هر گام او یک میل است و بسرعت زمین را طی می کند!
. 3ـ او دعوی خدائی می کند و هنگامی که دوستان خود را به گرد خویش می خواند صدای او را تمام جهانیان می شنوند! .
. 4ـ او در دریاها فرو می رود و خورشید با او حرکت می کند، در پیش روی او کوهی از دود و پشت سرش کوه سفیدی قرار دارد که مردم آن را موادّ غذایی می بینند.
. 5ـ به هنگام ظهور او مردم گرفتار قحطی و کمبود موادّ غذایی هستند... [5] . شک نیست که ما مجاز نیستیم به هر مفهومی از مفاهیم مذهبی که در قرآن یا منابع حدیث وارد شده شکل سمبولک بدهیم، چه اینکه این کار همان تفسیر به رأی است که در اسلام بشدّت ممنوع شده و عقل و منطق هم آن را مردود می شمرد، ولی با این حال جمود بر مفهوم نخستین الفاظ در آنجا که قرائن عقلی یا نقلی در کار است آن هم صحیح نیست و موجب دور افتادن از مقصود و مفهوم اصلی سخن است. و اتّفاقاً درباره حوادث آخر زمان نیز این گونه مفاهیم کنائی بی سابقه نیست; و تعجّبی ندارد که دجّالی که با صفات بالا مشخص شده نیز جنبه سمبولیک داشته باشد. حتماً می پرسید چگونه می توان آن را تفسیر کرد؟ در پاسخ این سؤال می گویم بعید نیست دجّال با آن صفاتی که گفته شد اشاره به فریبکاران و رهبران مادّی ستمگر در دنیای ماشینی باشد; زیرا:
. اولا، آنها یک چشم دارند و آن چشم اقتصاد و زندگی مادّی است; آنها فقط به یک (بعد) می نگرند و آن بعد منافع مادّی ملّت خویش است; و به هزار گونه نیرنگ و تزویر و سیاستهای استعماری برای رسیدن به این هدف متوسّل می شوند; آنها دجّالانی هستند فریبکار که چشم معنوی و انسانی را از دست داده اند. امّا همین یک چشم مادّی آنها بسیار خیره کننده و پرفروغ است در صنایع به پیروزیهای درخشانی نائل شده اند، و از اقطار زمین نیز گذشته اند. .
. ثانیاً، مرکبهایی در اختیار دارند که بسیار تند و سریع السّیر است و کره زمین را در مدّت کوتاهی دور می زند با سرعتهایی حتّی مافوق سرعت صوت! ثالثاً، آنها عملا مدّعی الوهیّتند و مقدّرات مردم جهان را به دست خویش می دانند و با تمام ضعف و ناتوانی که دارند، پیاده شدن در کره ماه را دلیل تسخیر فضا! و مهار کردن پاره ای از نیروهای طبیعت را نشانه تسخیر طبیعت، در حالی که یک زمین لرزه مختصر، یک طوفان کم قدرت، یک سلّول سرطانی، همه کاسه و کوزه های آنها را در هم می شکند; در عین ضعف همچون فرعون دعوی خدایی دارند. رابعاً، با زیر دریائیهای مجهّز به زیر دریاها می روند، وسائل سریع السّیرشان با مسیر شمس حرکت می کند (بلکه گاهی از مسیر آن نیز جلو می افتد). در پیش روی کارخانه های عظیمش، کوهی از دود، و به دنبال سرش کوهی از فرآورده های صنعتی و موادّ غذایی (که مردم آن را موادّ غذایی سالم فکر می کنند در حالی که ارزش غذایی چندانی ندارند و غالباً خوراکهای ناسالمی هستند) مشاهده می شود. خامساً، مردم به عللی ـ از قبیل خشکسالی و یا استثمار و استعمار و تبعیضات مختلف و سرمایه گذاریهای کمرشکن در مورد تسلیحات و هزینه طاقتفرسای جنگها، و ویرانیهای حاصل از آن که همگی معلول زندگی یک بعدی مادّی است ـ گرفتار کمبود مواد غذایی می شوند و مخصوصاً گروهی از گرسنگی می میرند و از میان می روند، و دجّال که عامل اصلی این نابسامانیهاست از این وضع بهره برداری کرده به عنوان کمک به گرسنگان و محرومان جامعه برای تحکیم پایه های استعمار خود کوشش و تلاش می کند. در پاره ای از روایات نیز نقل شده که هر موئی از مرکب عجیب دجّال سازِ مخصوص و نوای تازه ای سر می دهد که انطباق آن بر اینهمه وسایل سرگرم کننده ناسالم دنیای ماشینی یک بعدی که در تمام خانه ها و لانه و شهر و بیابان و ساحل دریایش نفوذ کرده کاملا قابل تصوّر است. به هر صورت، مهم آن است که عناصر انقلابی یعنی سربازان راستین مصلح بزرگ مهدی موعود(علیه السلام) همچون بسیاری از مردم ساده لوح و ظاهر بین، فریب دجّال صفتان را نخورند و برای پیاده کردن طرح انقلابی خود بر اساس ایمان و حق و عدالت از هیچ فرصتی غفلت نکنند. البتّه آنچه در بالا گفتیم یک تفسیر احتمالی برای دجّال بود که قرائن مختلفی آن را تأیید می کند. ولی قبول یا عدم قبول این تفسیر به اصل موضوع صدمه نمی زند که مسأله دجّال، با این صفات جنبه کنایه دارد نه این که انسانی باشد با چنان مرکب و چنان صفات و مزایا! (1) دجال، از ماده "دجل" به معنی دروغگویی و حقه بازی است
دخان
. در تفسیر آیه فارتقب یوم تاتی السماء بدخان مبین [1] یعنی منتظر باش روزی خواهد آمد که آسمان دودی آشکار می آورد، آمده است: این بهنگامی است که مردم در رجعت از قبیر بیرون آمده بدنیا باز میگردند و ظلمت و تاریکی همه مردم را فرو می گیرد .
. دابة
. خروج دابة الارض از محتوم است و از کسانی که آن حضرت را یاری کند دابة الارض است و مراد از وی امیر المومنین علیه السلام است، لکن وقت خروج او معلوم نیست و ظاهرا در رجب دوم باشد و آن حضرت را با لشکرش بر قتل ابلیس و لشکرش کمک خواهد کرد،
. امیر المومنین علیه السلام بعد از ذکر دجال و کشتن او به دست عیسی بن مریم فرمود: آگاه باشید که پس از آن طامهی کبری است. گفتند: طامهی کبری چیست؟ (بلیهی بزرگتر) فرمود: «خروج دابة الارض است از کوه صفا، با او خواهد بود خاتم سلیمان و عصای موسی، پس خاتم سلیمان را بر روی هر مومن میگذارد در او مهر میگیرد، هذامومن حقا و بر روی هر کافر مینهد پس نوشته میشود این کافر است حقا، تا اینکه مومن فریاد میکند: ای وای برای تو ای کافر و کافریاد میکند: خوشا به حال تو ای مومن، دوست داشتم که من امروز مانند تو بودم و رستگار میشدم.آن گاه دابة الارض سر خود را بلند میکند پس هر کس که در مابین مشرق و مغرب است او را میبیند و این بعد از طلوع خورشید است از مغرب خود. (یا مراد طلوع خورشید ولایت است از غروبگاه خود، یعنی بعد از ظهور قائم علیه السلام خواهد بود و یا مراد بعد از رکود و توقف خورشید است از وقت زوال تا عصر که پس از آن یک مرتبه از طرف مغرب نمایان میشود) پس در آن هنگام توبه برداشته خواهد شد». [2] . خروج دابة الارض از مقدمات رجعت است و برای تذکر همین اندازه کافی است. نشانههای غیرحتمی
اختلاف بنیعباس در ریاست دنیا و زوال حکومت ایشان
کشته شدن آخرین پادشاه بنیعباس به نام «عبدالله».
خورشیدگرفتگی در نیمه ماه رمضان، برخلاف عادت
ماهگرفتگی در آغاز یا آخر آن ماه رمضان، برخلاف عادت
خروج مردی از قزوین که همنام یکی از پیامبران است و جور و ستم زیادی به مردم میکند.
خروج شیصبانی
فرو رفتن بخش غربی مسجد دمشق فرو رفتن یکی از روستاهای شام به نام خرشنا در زمین.
ویرانی بصره
کشتن فردی که علیه سفیانی قیام کرده در پشت کوفه همراه هفتاد نفر از یارانش.
ویران شدن دیوار مسجد کوفه.
بهاهتزاز درآمدن پرچمهای سیاه از جانب خراسان. این سپاه در منطقهای نزدیک شیراز با سپاه سفیانی خواهد جنگید و اولین شکست را بر آنان تحمیل خواهد کرد. این پرچمها تا زمانی که به بیتالمقدس برسند، پایین آورده نخواهند شد.ظهور مغربی در مصر و حکومت او بر مردم شام. فرود ترکها به جزیره. ورود رومیان به رمله.
طلوع ستاره درخشان در سمت مشرق که همچون ماه میدرخشد سپس دو جانب آن خم گردد که نزدیک شود که آن دو جانب به همدیگر متّصل شوند. پدید آمدن سرخی در آسمان که در فضا پراکنده گردد. آتشی در طول مشرق، آشکار شود و سه روز یا هفت روز در آسمان باقی بماند.
آزادی عرب از اسارت و حکومتشان بر شهرها و کشورها.
بیرون رفتن عرب از تحت نفوذ سلطان عجم (غیرعرب).
کشتن امیر مصر، توسّط مردم مصر. ویرانی گسترده در شام و عراق. کشمکش سه گروه در شام (اصهب و ابلق و سفیانی) به جنبش در آمدن بیرقهای قیس از مصر.
آمدن اسبهایی از جانب مغرب، تا اینکه در کنار حیره (نزدیک کوفه) بسته شوند. برافراشته شدن پرچمهای سیاه از جانب مشرق به سوی حیره. طغیان آب فرات، به طوری که سرازیر کوچههای کوفه گردد. خروج شصت دروغگو که همه آنان ادّعای پیامبری میکنند. خروج دوازده نفر از نژاد ابوطالب که همه آنها خلایق را به اطاعت خویش میخوانند. سوزاندن مردی بلندمقام از شیعیان بنیعبّاس بین سرزمین جلولاء (واقعدر هفتفرسخی خانقین) و سرزمین خانقین. بستن پلی نزدیک محله «کرخ» بغداد.
برخاستن باد سیاهی در بغداد، در آغاز روز. زمینلرزه شدید در بغداد. فرو رفتن بیشتر شهر بغداد در زمین بر اثر زمینلرزه. ترس عمومی که عراق و بغداد را فراگیرد.
مرگهای سریع و عمومی در بغداد. کم شدن اموال و انسانها و محصول کشاورزی. دو بار پیدایش ملخ، یکی در فصل خود و دیگری در غیر فصل خود؛ تاآنجاکه زراعتها و غلاّت را از بین ببرد. کم شدن غلاّت و محصولات گیاهی و بروز قحطی اختلاف و کشمکش دو صنف از عجم (غیرعرب)، و خونریزی بسیار میانشان.
خرابی ری
جنگ بین جوانان ارمنی و آذربایجانی.
بیرون آمدن بردگان از زیر فرمان اربابان و کشتن اربابان.
مسخ شدن گروهی از بدعتگذاران به میمون و خوک.
پیروزی بردگان بر شهرهای اربابان. ندای غیرعادی از آسمان بر همه جهان به طوری که هرکسی در هر زبانی باشد آن ندا را به زبان خودش میشنود. در کل ۵ صدا از آسمان شنیده خواهد شد که فقط مورد چهارم (که در ماه رمضان است) حتمی است. ۳ صدای اول در ماه رجب و به این شکل خواهد بود: * ندای اول: «ألا لعنة الله علی القوم الظالمین»؛ «بدانید لعنت خدا شامل حال جمعیت ظالم و ستمکار میشود.» * ندای دوم: «یا معاشرالمؤمنین أزفة الآزفة؛ «ای گروه مؤمنان! قیامت (ظهور) نزدیک شدهاست.»
* ندای سوم: (که همراه با بدن آشکار و نمایانی است): «ألا إن الله بعث مهدی آل محمد للقضاء علیالظالمین»؛ «بدانید که خداوند مهدی آل محمد (ص) را برای اجرای قضای خود بر ستمکاران برانگیخت و فرستاد.» * صدای چهارم که در ماه رمضان (احتمالاً سحرگاه بیستوسوم) است و از طرف جبرئیل خواهد بود، در حمایت از اهل بیت شهادت خواهد داد. * صدای پنجم که از طرف شیطان است (احتمالاً غروب بیستوسوم) بهطرفداری از سفیانی خواهد بود.
پیدایش چهره و سینه انسان (احتمالاً چهره علی یا عیسی) در قرص خورشید که همه او را خواهند شناخت.
مردگانی زنده از قبرها بیرون آیند و به دنیا بازگردند و به دیدوبازدید با همدیگر بپردازند. در پایان همه، ۲۴ بار، باران پیدرپی میآید و زمین خشک را پس از مرگش، زنده و سبز و خرّم میکند و به دنبال آن برکتهای زمین بروز مینماید و در دسترس قرار میگیرد. (احتمالاً پس از ظهور رخ میدهد.)
در این تحقیق به بیان علائم آخرالزمان و نشانه های زمانی آخرالزمان و اوصاف مردم آخرالزمان و علائم ظهور که به دو دسته حتمی و غیر حتمی تقسیم می شوند با بهره گیری از احادیث و روایات گرد آوری کردیم و در آخر به وظائف شیعه در آخرالزمان پرداختیم .
معنای کلمه ی آخر الزمان :
معنی کلمۀ آخر الزمان از معانی نسبی به شمار می رود،مثلا : زمان فعلی را که مدت یکهزار وچهارصد و اندی سال از هجرت پیامبر اکرم(ص)می گذرد نسبت به آن زمانی که آن حضرت مبعوث به رسالت و پیغمبری شده می توان گفت: آخر الزمان است و مدت پانصد یا هزار یا دو هزار سال آینده را نسبت به زمان فعلی ما می توان گفت: آخر الزمان است و... بنابراین،آخر الزمان یک زمان معلوم و محدودی نیست تا بتوان گفت: فلان زمان آخر الزمان است؟همانطور که نمی توان زمان و موقع ظهور حضرت مهدی(عج) را تعیین نمود همانطور هم نمی توان آخر الزمان را محدود و معلوم کرد.البته از یک طریق می توان تا اندازه ای معنی کلمۀ آخر الزمان را دریافت و آن این است: وقتی اکثر علاماتی که پیامبر اسلام(ص)و آل اطهر آن حضرت خیر داده اند عملی شوند. می توان به آن زمان آخرالزمان گفت و در انتظار ظهور مهدی ( عج ) بود . و لذا بر منتظرین ظهور لازم است که با نگاهی به روایات معصومین (علیهم السلام ) با این علامات آشنا شوند تا هم با شرایط زمانی و مکانی و هم به وظایف خود در این زمینه آشنا گردند. (1)
علائم آخرالزمان :
در روایات اسلامی برای دوره ی آخر الزمان علایم و نشانه هایی ذکر شده که با تحقق این علایم و نشانه ها ، پی می بریم که هم اکنون در دوره ی آخر الزمان قرار داریم . اینک به برخی از این علایم و نشانه ها اشاره می کنیم :
1- گسترش ترس و ناامنی
امام باقر علیه السلام می فرماید : « لایقوم القائم إلا علی خوف شدید ....» ؛(2) « حضرت قائم علیه السلام قیام نمی کند مگر در دورانی پر از بیم و هراس .» و نیز فرمود : « مهدی علیه السلام هنگامی قیام می کند که زمام کارهای جامعه در دست ستمکاران باشد . »(3)
2- تهی شدن مساجد از هدایت
پیامبر صلی الله علیه و آله درباره ی وضعیت مساجد در آخر الزمان میفرماید : « مساجدهم عامره و هی خراب من الهوی »(4) ؛ « مسجدهای آن زمان و آباد و زیباست . ولی از هدایت و ارشاد و در آن خبری نیست . »
3- سردی عواطف انسانی
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید « فلا الکبیر یرحم الصغیر و لا القوی یرحم الضعیف ، و حینئذ یأذن الله له بالخروج »(5) ؛ « در آن روزگار ، بزرگترها و به زیر دستان و کوچکترها ترحم نمی کنند و قوی بر ضعیف ترحم نمی نمایند. در آن هنگام خداوند به او [ مهدی علیه السلام ] اذن قیام و ظهور می دهد . »
4- گسترش فساد اخلاقی
رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمایند : « قیامت بر پا نمی شود تا آن که زنی را در روز روشن و به طور آشکار گرفته ، در وسط راه به او تعدی می کنند و هیچ کس این کار را نکوهش نمی کند ». محمد بن مسلم می گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم : ای فرزند رسول خدا ! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد ؟ امام فرمود : « إذا تشبه الرجال بالنساء، و النساء بالرجال، و اکتفی الرجال و بالرجال ، و النساء بالنساء » ؛(6) « هنگامی که مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان کنند . آن گاه که مردان به مردان اکتفا کرده و زنان و به زنان اکتفا کنند .»
5 - آرزوی کمی فرزند
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : « رستاخیز بر پا نمی شود تا آن که کسی پنج فرزند دارد آرزوی چهار فرزند کند . و آن که چهار فرزند دارد می گوید : کاش سه فرزند داشتم ، و صاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد . و آن که دو فرزند دارد ، آرزوی یک فرزند بنماید . وکسی که یکی فرزند دارد آرزو کند که کاش فرزندی نداشت » .(7)
6 - مرگ های ناگهانی
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : « قیامت برپا نمی گردد ، تا این که مرگ سفید ظاهر شود . گفتند : ای رسول خدا ! مرگ سفید چیست ؟ فرمود : مرگ ناگهانی » .(8)
7 - جنگ و کشتار
امام رضا علیه السلام فرمود : « پیش از ظهور امام زمان علیه السلام کشتارهای پیایی و بی وقفه رخ خواهد داد » .(9)
نشانه های زمانی آخرالزمان :
((آخر)) به بخش پایانی هر مجموعه گفته میشود و ((زمان)) در لغت، بر وقت کم یا زیاد اطلاق میگردد از آن جا که مفهوم ((آخر نسبی )) است و در تاریخِ انقراض دنیا، اختلاف فراوانی وجود دارد و قرآن نیز از تعیین وقت مشخص برای آن پرهیز کرده و لقمان، 31 و 34، احزاب، 33 و 63، و زخرف، 43 و 85، محدودة آن، به دقت قابل اندازهگیری نیست; با این حال، با استفاده از روایات، بعثت پیامبر خاتم را میتوان سرآغاز دورة ((آخر الزمان)) دانست. البته در بیشتر روایات، آخر الزمان به دورة پایانی که به ظهور حضرت مهدی نزدیک باشد، اطلاق شده است. پایان نبوت و آمدن آخرین شریعت الهی که با ظهور پیامبر اکرمتحقق یافت، نخستین نشانة پایان تاریخ به شمار میرود; از این رو مفسران، مقصود از نشانههای قیامت را در آیة: "فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلآ السَّاعَةَ أَن تَأْتِیَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَآءَ أَشْرَاطُهَا;(محمد،18) آیا آنها جز این انتظار دارند که قیامت ناگهان فرا رسد، در حالی که هم اکنون نشانههای آن آمده است. بعثت پیامبر اکرمدانستهاند که نسبت به عمر جهان، فاصلة بسیار کمی تا قیامت دارد. در آخرالزمان، وقایع فراوان دیگری نیز، پیشبینی شده که بیشتر به دورة پایانی آن (مقارن با ظهور حضرت مهدی علیه السلام مربوط میشود. نتیجه آن که: الف ـ آخرالزمان، امری نسبی است و زمان بعثت پیامبر اکرمتا پایان جهان را نسبت به عمر جهان، در نظر گرفتهاند. ب ـ زمان بعثت پیامبر اکرم، آغاز آخر الزمان است، اما این که چقدر طول میکشد و پایان آخرالزمان کی خواهد بود، مشخص نیست ج ـ در قرآن کریم اگرچه به مدت و زمان آخرالزمان تصریح نشده است، اما از نشانهها و حوادثی که قرآن بیان فرموده، میتوان به دورة پایانی آخرالزمان که مقارن با ظهور حضرت مهدی علیه السلام است پی برد. در این جا به چند مورد از آن وقایع اشاره میکنیم:
1. بحران معنویت :
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ ;(انبیأ،1) حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند. در این آیه، مردم آخرالزمان، به غفلت و اعراض از خداوند، متصف شدهاند;
2. وقوع اختلافها و درگیریهای بسیار :
"فَاخْتَلَفَ الاْ ئَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ ;(مریم،37) ولی ]بعد از او[ گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند; وای به حال کافران از مشاهدة روز بزرگ. این آیه درباره ظهور فرقههای مختلف در جهان اسلام است که در آخرالزمان پدید آمده و سبب اختلافهای بسیار خواهد شد.
3. ظهور دجال :
لَخَلْقُ السَّمَـَوَ َتِ وَ الاْ ئَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاس;(غافر،57) آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولی بیشتر مردم نمیدانند. برخی از مفسران، این آیه را به ظهور دجال تفسیر کردهاند که در دید مردم، بزرگترین موجود جلوه میکند، در حالی که خداوند، او را از بسیاری مخلوقات دیگر کوچکتر میشمارد; سرانجام این پدیده به دست حضرت عیسیعلیه السلام نابود خواهد شد.
4. پدید آمدن گرفتاریها و مشکلات :
إِنْ أَتَغکُمْ عَذَابُهُو بَیَـَتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ;(یونس،50) اگر مجازات او، شب هنگام یا در روز به سراغ شما آید، پس مجرمان برای چه عجله میکنند. فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَآءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِینَ ;(صافات،177) اما هنگامی که عذاب ما در آستانة خانههایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدی خواهند داشت.
5. خروج سفیانی :
آیات: سبأ، 51; نحل، 45 و نسأ، 47 دربارة خروج سفیانی و لشکریانش میباشد
6. ندای آسمانی :
آیات نحل، 16; ق، 41ـ42 دربارة آن آمده است.
7. ظهور منجی بزرگ بشر آیات :
اسرأ، 81; بقره، 148; انعام، 89 و... بر این مطلب دلالت دارد.
8. نزول حضرت عیسی (ع):
آیات: زخرف، 43; نسأ، 159، مربوط به آن است.
9. خروج جنبندهای از زمین :
آیه نمل، 82 به آن اشاره دارد
10. نابودی قوم یأجوج و مأجوج به دست حضرت مهدیعلیه السلام :
آیه انبیأ، 96 در اینباره آمده است.
11. رجعت :
آیات: نمل، 83; غافر، 11; سجده، 21; اسرأ، 5; آلعمران، 81; قصص، 5، به این پدیده اشاره دارند.
12. صلح و آرامش پایدار در سراسر جهان :
آیات نور، 5; اعراف، 128، انفال، 39; انبیأ، 105; اعراف، 137 و قصص، 5 به چنین وعدهای بزرگ اشاره دارد و...دیگر از نشانههای آخرالزمان است که در بخش پایانی آخرالزمان واقع خواهد شد. (10)
اوصاف مردم آخرالزمان :
جابرابن عبدالله انصاری از نبی معظم اسلام (ص)نقل میکند که فرمودند:
1- زکات دادن متروک شود
2- سخن معمول و همگانی شما دروغ
3- میوه و نقل مجالس شما غیبت
4- انچه به دست می اورید حرام
5- وفا کم شود
6- در ان زمان بزر گان بر کوچکان رحم نمی کنند
7- مرد از همسر خود اطاعت کند
8- حیای کوچکان کم گردد
9- طمع زیاد شود
10- برادر نسبت به برادر حسد ورزد
11- حیا از زنها برداشته شود
12 - ساختمانها را محکم بنا کنند
علائم ظهور :
علائم ظهور به دو دسته کلی تقسیم میشوند: علائم حتمی و علائم غیر حتمی. فضیل بن یسار از امام باقر (ع) روایت کرده که فرمودند: «نشانههای ظهور دو دسته است: یکی نشانههای غیرحتمی و دیگر نشانههای حتمی؛ خروج سفیانی از نشانههای حتمی است که راهی جز آن نیست.
منظور از علائم حتمی آن است که تقدیر قطعی خدا به وقوع آن تعلق گرفته، و مشروط به هیچ قید و شرطی نیست؛ و مقصود از علائم غیر حتمی آن است که وقوع آن ممکن است مشمول بداء گردد، چرا که فی الجمله مشروط به شروطی است که اگر آن شروط تحقق یابد آن علائم واقع می شوند، و اگر آن شروط مفقود باشد، آن علائم نیز تحقق نمییابند. علائمی در مورد حتمی بودن آنها نصی نداشته باشیم، تنها احتمال وقوع آن می رود، و قطعی نیستند. علائم غیر حتمی بسیارند. ما در اینجا روایت مفصلی از امام امام صادق(ع) را برای شما می آوریم که ...
تعداد بسیاری از آن را برشمرده است. این روایت مشهوری است، ولی برای آن که حق زحمات مؤلفین ادا شده باشد، می گوییم که این روایت را با تغییرات عبارتی اندکی از کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام رمان(عج)" نوشته علیرضا رجالی تهرانی نقل می کنیم. قیلا لازم است تذکر دهیم که گرچه هر یک از این علائم حتمی الوقوع نیست، ولی به طور کلی احوال آخرالزمان را به ما معرفی می کند. با مطالعه آن شباهتهای زیاد آن را با شرائط زمان خودمان می یابیم. در این روایت، امام صادق(ع) به یکی از یاران خود فرمودند: هر گاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند؛ و ظلم و ستم فراگیر شده است؛ و قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن بوجود آمده است؛ و دیدی دین خدا، عملاً، توخالی شده، همانند ظرفی که آن را واژگون سازند! و همچنین هر گاه دیدی که اهل باطن بر اهل حق پیشی گرفتهاند؛ و کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود، و بد کاران باز خواست نمیشوند؛ و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا میکنند.
و هنگامی که دیدی افراد با ایمان سکوت کرده، و سخنشان را نمیپذیرند؛ و دیدی که شخص بدکار دروغ گوید، و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند؛ و دیدی که بچهها به بزرگان احترام نمیگذارند؛ و قطع رحم می شود.
و وقتی دیدی که بد کار را ستایش کنند و او شاد شود، و سخن بدش به او برنگردد؛ و دیدی که نوجوانان پسر همان کنند که زنان کنند [یعنی به مانند آنان خود را زینت می کنند]؛ و زنان با زنان ازدواج کنند. و هنگامی که دیدی انسانها اموال خود را در غیراطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع آنها نمیشود؛ و دیدی که افراد با دیدن کار و تلاش مؤمنانه [از آن تعجب می کنند] و به خدا پناه میبرند. و دیدی که مداحی دروغین از اشخاص زیاد شود؛ و همسایه همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلو گیری نشود؛ و دیدی که : کافران از صعوبت زندگی مؤمن، شاد می شوند؛ و دیدی مردم شراب را آشکار می آشامند، و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خداوند متعال نمیترسند؛ و کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است. و همچنین هنگامی که دیدی آدم بدکار در چیزی مورد ستایش ست که خداوند آن را دوست ندارد؛ و دیدی که اهل قرآن و دوستان آنها خوارند؛ و راه نیک بسته و راه بد باز است؛ و دیدی که انسان ها به زبان میگویند، ولی عمل نمیکنند. و وقتی دیدی خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلی آن دستور داده میشود؛ و مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود؛ بدعت و زنا آشکار شود؛ و مردم به شهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند. و دیدی که حلال حرام، و حرام حلال می شود؛ و دین بر اساس میل اشخاص معنی می شود، و کتاب خدا و احکام آن تعطیل می گردد؛ و جرأت بر گناه آشکار شود، و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد. و آنگاه که دیدی مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش؛ و ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد؛ و سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند؛ و والیان در قضاوت رشوه بگیرند؛ و پستهای مهم والیان بر اساس مزایده است، نه بر اساس شایستگی.
و آن زمان که دیدی مردم را به تهمت و یا سوء ظن بکشند؛ و دیدی که مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد. و هنگامی که زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد. و همچنین آنگاه که دیدی سوگند های دروغ به خدا بسیار گردد؛ و آشکارا قماربازی شود؛ و مشروبات الکلی به طور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود. و وقتی دیدی که مردم محترم توسط حاکمان قلدر خوار شوند؛ و نزدیک ترین مردم به فرمانداران آنانی هستند که به ناسزاگویی به ما، خانواده عصمت(ع)، ستایش شوند؛ و هر کس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده، و گواهی اش را قبول نمیکنند. و آنگاه که دیدی مردم در گفتن سخن باطل و دروغ با هم رقابت می کنند؛ و شنیدن سخن حق بر مردم سنگین، ولی شنیدن باطل برایشان آسان است؛ و دیدی که همسایه از ترس زبان همسایه به او احترام میکند. و وقتی دیدی حدود الهی تعطیل شود، و طبق هوی و هوس عمل گردد؛ و دیدی که مسجدها طلا کاری (زینت داده) شود؛ و دیدی که راستگوترین مردم نزد آنها مفتری و دروغگو است. هنگامی که دیدیکاری آشکار شده، و برای سخن چینی کوشش میشود؛ و ستم و تجاوز شایع شده است؛ و غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت دهند.
وقتی دیدی حج و جهاد برای خدا نیست؛ و سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند؛ و خرابی بیشتر از آبادی است؛ و معاش انسان از کم فروشی به دست میآید؛ و خون ریزی آسان گردد؛ و مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند. و هنگامی که دیدی مردم نماز را سبک شمارند؛ و انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است؛ و قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند؛ و هرج و مرج بسیار شود؛ و مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال صبح می کند، و هیچ اهمیتی به آیین مردم ندهد. آنگاه که با حیوانات آمیزش شود؛ و مرد به مسجد (محل نماز) میرود و وقتی برمیگردد لباس در بدن ندارد؛ ( یعنی لباسش را دزدیده اند) هنگامی که دیدی حیوانات هم دیگر را بدرند؛ و دلهای مردم سخت، و دیدگانشان خشک، و یاد خدا برایشان گران است؛ و بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت میکنند؛ و دیدی که نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند؛ و فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد، و طالب حرام ستایش و احترام میگردد؛ و مردم در اطراف قدرتمندان هستند؛ و طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود، و طالب حرام ، ستایش و احترام میگردد. آنگاه که در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد، و کسی از آن جلو گیری نمیکند، و هیچ کس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود؛ و آلات موسیقی و لهو و لعب در مدینه و مکه آشکار گردد؛ و مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
هنگامی که دیدی مردم به همدیگر نگاه میکنند [یعنی چشم همچشمی می کنند، یا معیارشان بر خوب و بد اعمال خدا نیست] ، و از مردم بدکار پیروی نمایند؛ و راه نیک پیرو ندارد؛ و مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندوهگین نشود؛ و دیدی که : سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود؛ و مردم جز از سرمایه داران پیروی نکنند؛ و به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیرخدا ترحم می کنند. وقتی که دیدی علائم آسمانی آشکار شود، و کسی از آن نگران نشود؛ و مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی انجام می دهند و کسی از ترس مردم از آن جلو گیری نمیکند؛ و انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد. و آنگاه که دیدی عقوق پدر و مادر رواج دارد، و فرزندان هیچ احترامی برای آنها قائل نیستند، بلکه نزد فرزند از همه بدترند. هنگامی که دیدی زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود، و دیدی پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد، پدر و مادر را نفرین کند و از مرگشان شاد شود؛ و دیدی که اگر روزی بر مردی بگذرد، و او در آن روز گناه بزرگی مانند بدکاری ، کم فروشی، و زشتی انجام نداده ناراحت است. و وقتی دیدی قدرتمندان، غذای عمومی مردم را احتکار می کنند؛ و اموال خمس در راه باطل تقسیم گردد، و با آن قماربازی و شراب خواری شود، و به وسیله شراب بیمار را مداوا، و برای بهبودی، آن را تجویز کنند؛ و دیدی که مردم در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بی تفاوت و یکسانند؛ و دیدی که سر و صدای منافقان برپا، اما صدای حق طلبان خاموش است؛ و دیدی که برای اذان و نماز مزد میگیرند؛ و مسجدها پر است از کسانی که از خدا نمی ترسند و غیبت هم می نمایند. هنگامی که دیدی خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند؛ و قاضیان بر خلاف دستور خداوند قضاوت کنند؛ و استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند؛ و فرمانروایان میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بی خبر قرار دهند؛ و دیدی که بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند. و بالخره هنگامی که دیدی صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند، و به خاطر درخواست مردم بدهند؛ و دیدی وقت نمازها را سبک بشمارند؛ و همّت وهدف مردم شکم و شهوتشان است؛ و دنیا به آنها روی کرده است؛ و دیدی نشانههای برجسته حق ویران شده است؛ [این آخرالزمان است] در این وقت خود را حفظ کن و از خدا بخواه که از خطرات گناه نجاتت بدهد.(12) این بود روایت امام صادق (ع) که به ذکر گوشهای از مفاسد جهان در آستانه قیام وانقلاب بزرگ حضرت مهدی (عج) فرا گیر خواهد شد. و اما "علائم حتمی الوقوع" ظهور با استفاده از روایات معصومین علیه السلام، اندک است. در روایتی امام صادق(ع) می فرمایند: «پیش از ظهور قائم(عج) پنج نشانه حتمی است: قیام یمانی، فتنه سفیانی، صیحه آسمانی، قتل نفس زکیه و شکافتن زمین و فرو رفتن عده ای در بیابان»(13) همچنین امام صادق فرموده است: «وقوع ندا[ی آسمانی] از امور حتمی است؛ و سفیانی از امور حتمی است و یمانی از امور حتمی است و کشته شدن نفس زکیه از امور حتمی است و کفدستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرونمیآورد.»(14) امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست : فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میکند»(15) امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن می فرستد.
تمام وجودم مادر:
دستی که از افق آسمان برون آید از امور حتمی است. و سپس اضافه فرمودند: «و نیز وحشتی در ماه رمضان است که خفته را بیدار کند و شخص بیدار را به وحشت انداخته و دوشیزگان پرده نشین را از پشت پرده بیرون میآورد.»(14)
امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) روایت نموده که فرمودند: «ده چیز است که پیش از قیامت حتماً به وقوع خواهد پیوست : فتنه سفیانی و دجال ، واقعه دخان [دود، ظهور دابه، خروج قائم، طلوع خورشید از مغرب، نزول عیسی، خسوف در مشرق، خسوف در جزیرة العرب، و آتشی که از مرکز عدن شعله میکشد و مردم را به سوی بیابان محشر هدایت میکند»(15)
امام محمد باقر(ع) فرموده است: « در کوفه، پرچمهای سیاهی که از خراسان بیرون آمده است، فرود میآید و وقتی مهدی(ع) ظاهر شد، برای بیعت گرفتن به سوی آن میفرستد.»(16)
وظائف شیعه در آخرالزمان :
روایاتی وارد شده که وظائف دینداران و پر هیزکاران را در ان زمان که از هر طرف ابتلاء ات هجوم اورده است معین می کند و بطور کلی وظیفه هر فرد متدینی است که هنگام شیوع نا ملایمات و در محیط فساد و بی دینی که مردم رو به سوی شهوات و هوی پرستی و مادیگری سوق شوند.
با کمال صبر و حوصله درمقابل مخالفین و اهل فسق و عصیان استقامت ورزیده و کمترین سستی وتماسح و تزلزل در راه انجام و ظائف الهی پیدا نکرده و بهر نحوی که میسر و ممکن است خود را از آلودیگها و قبایح اعمال و خلافها و معاصی نگهداری و حفظ کرده و هم رنگ افراد فریب خورده و منحرف شده قرار ندهد . اری چون اجتما ع فاسد گشته و محیط تیره و دگر گون گشت چاره ای جز کناره گیری و پر هیز کاری و نگهداری خود نیست و امر به معرف ونهی از منکر به حق و دستگیری و نجات غریق در صورتی وظیفه است که خود در معرض لغزش در مسیر هجوم سیل واقع نگردد البته کناره گیری از محیط فاسد و خوداری از آلودگی ها و فساد بطور کلی وظیفه هرفرد متدینی است و اندازه و خصوصیات و جزئیات این وظیفه با اشخاص و موارد و نیروهای افراد و موقعیت انان تفاوت می کند.
برای شناخت موانع ظهور، یکی از راهکارها، شناخت دلایل غیبت است. که طبیعتا با از بین رفتن دلایل غیبت، موانع ظهور برطرف شده و ظهور محقق خواهد شد. اما غیبت امام زمان(ع) ازاسرار الهی است و جزء ائمۀ اطهار کسی از دلیل اصلی آن اطلاع ندارد، آنها هم مأذون به بازگوکردن آن نبودند.امام صادق در جواب عبدالله بن فضل هاشمی وقتی در این مورد سؤال می کنند می فرماید ای پسر فضل همانا این مسأله سری از اسرار الهی است و غیبی از غیب های الهی است و وقتی ما خداوند را حکیم بدانیم همه افعال او را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست گرچه علت آنها برای ما روشن نباشد. آنچه توسط ائمه بیان شده، تنها حکمت هایی از دوران غیبت بوده و علت اصلی بیان نشده است. بنابراین از این راه تنها می توانیم احتمالاتی درباره موانع ظهور بدهیم و نظر قطعی نمی توان از این راه ابراز کرد. این احتمالات شامل موارد زیر است: بیعت نکردن با ستمکاران و نجات از کشته شدن: بنابراین هر زمان شرایط برای برپایی حکومت عدل و از بین بردن تمام ستمکاران وجود داشته باشد، حضرت ظهور خواهند کرد.
قدرشناسی و عدم پذیرش ائمه:
انسان معمولا نهادش براین استوار است که تا هنگامی که به فراق چیزی مبتلا نشود، آن را ارج نمی نهد، غیبت امام زمان هم ازاین قبیل است که پس از آن همه قدر ناشناسی هایی که نسبت به ائمه قبلی روا داشتند، ازمیان آدمیان رخ برتافت. و طبیعتا زمانی که مردم نیاز به امام معصوم را درک کنند، امام ظهور خواهند نمود. این امر می تواند با شکست های پی در پی بشر از انواع راه ها حاصل شود.
امام صادق(ع) می فرمایند:
نخواهد بود این امر[ظهور حضرت] تا آن که نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند تا این که کسی نگوید که اگر ما ولایت می یافتیم عدالت می ورزیدیم سپس حضرت قائم به حق و عدالت قیام کند.
در واقع گسترش فساد زمینه را براى ظهور حضرت مهدى(عج) و اصلاح جامعه انسانى فراهم مى سازد ; زیرا هنگامى که ظلم وجور زمین را فـرا گرفت و بشریت گرفتار تبعیضات ناروا و مفاسد گوناگون گردید و مشکلات طاقت فرسا گریبان انسانها را گرفت و تجارب مختلف نشان داد که انسان تنها به اتکاى نیروى خود و قوانینى کـه وضـع کـرده نـمى تواند مشکلات را ریشه کن سازد و عدالت اجتماعى را در سراسر کره زمین مستقر نماید؛ در این هنگام، آمادگى فکرى کامل براى پذیرش برنامه یک رهبر الهى پیدا مى کند که بیماریهاى این بیمار خسته را با نسخه هاى آسمانى خود درمان نماید و مى فهمد که نقش دیگر و انقلاب برترى لازم است که به همه نابسامانیها خاتمه بخشد. چنانچه خداوند متعال می فرماید اگر تمام درختان قلم بشود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خداوند تمام نگردد (لقمان، آیه ۲۷).
حضرت علی(ع) می فرماید: چه بزرگ است آنچه از آفرینش تو می بینم لکن در کناره آنچه از قدرت تو از ما پنهان است بسیار کوچک است و مسأله غیبت حضرت و سِر و علل آن هم یکی از کلمات الهی است که خود معصومین(ع) تصریح کرده اند که علت غیبت و موانع ظهورش معلوم نخواهد شد مگر بعد از ظهور حضرت چنانچه حکمت کارهای حضرت خضر معلوم نشد در زمان مصاحبت با موسی(ع) مگر بعد از مفارقت (مضمون روایت امام صادق در کتاب منتخب الاثر آیت الله صافی گلپایگانی، باب ۲۸، فصل ۲).
با این حال خود این بزرگان گاهی پرده را کنار زده و به بعضی از علل غیبت و موانع ظهور اشاره کرده که با هم سر سفره معرفت آنها نشسته و بهره می بریم. لکن مقدمتا اشاره می کنیم که در روایات بسیاری برای ظهور امام زمان(عج) شرایطی ذکر شده که تا آن شرایط محقق نشوند حضرت ظهور نمی فرمایند که نبود آن شرایط می شود از موانع ظهور مثلا در روایات متعددی – قیام سفیانی و قیام سید حسنی و قیام دجال و حوادث دیگر که در روایات مشروحا بیان شده است باید محقق شوند تا حضرت ظهور فرمایند پس مادام که این شرایط و مقدمات حاصل نباشند ظهور محقق نمی شود. حضرت بقیهالله(عج) در نامه ای به شیخ مفید می نویسند: اگر شیعیان ما یک پارچه و یک دل به پیمان خود با ما وفا می کردند، هرگز سعادت دیدار ما از آنان به تاخیر نمی افتاد و همانا بی درنگ دیداری با معرفت به سراغشان می آمد. تنها اعمال بدشان است که آنان را از ما محروم کرده است. بر این اساس، موانع ظهور حضرت را در چند مورد خلاصه می کنیم: ۱- نداشتن معرفت واقعی و احساس نیاز: بیشتر افراد درباره امام زمان(عج) معرفت صحیحی ندارند. برای اینکه به معرفتمان درباره امام زمان و میزان احساس نیازمان به ایشان پی ببریم، به این فرمایش حضرت توجه کنید: شیعیان ما به اندازه آب خوردنی نیز ما را نمی خواهند. اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد. ۲- ناسپاسی: ناسپاسی و کفران نعمت مردم در برابر نعمات بی حد و اندازه مادی و معنوی خداوند- به خصوص نعمت ولایت که بزرگترین نعمتهاست- یکی دیگر از موانع ظهور است که از مردم نشئت می گیرد؛ و معصیتهانشانه ی این ناسپاسی است.
۳- وجود صفات رذیله و وابستگی به دنیا: این امر از نداشتن معرفت عمیق به امام زمان و غفلت از آن حضرت سرچشمه می گیرد. اگر ایمان داشتیم که هر لحظه ممکن است حضرت شرفیاب شوند، خانه دل خود را از جمیع گناهان و صفات رذیله و حیوانی و شیطانی و محبت دنیا پاک می کردیم و آن را برای تشریف فرمایی آن عزیز به صفات حمیده مزین می کردیم؛ اما افسوس که غفلت بزرگی ما را فرا گرفته است.
۴- نفوذ شیطان: بدیهی است که وقتی مردم خانه دل خود را برای ورود امام زمان(عج) آماده نکنند، آنجا محل رفت و آمد شیطان می شود و شیطان انسان را به هر کجا بخواهد می کشد. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک: ۱٫ جهان آینده، محمد حسن موسوی کاشانی۲٫ نوید امن و امان، آیت الله صافیآنچه از روایات درباره موانع ظهور حضرت استفاده می شود به صورت خلاصه عبارتند از:
۱- به حکومت رسیدن همه اقشار؛
یعنی غیبت حضرت آن قدر طول می کشد همه اصناف مردم از هر قشر و طبقه ای به حاکمیت برسند تا حجت بر همه تمام گردد و به همه معلوم شود که قادر به اجرای عدالت نیستند. چنانچه امام صادق(ع) می فرمایند نخواهد بود این امر [ظهور حضرت] تا آن که نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند تا این که کسی نگوید که اگر ما ولایت می یافتیم عدالت می ورزیدیم سپس حضرت قائم به حق و عدالت قیام کند (غیبت نعمانی، محمد ابن ابراهیم نعمانی، باب ۱۴، ش ۵۳).
۲- علت دیگری که امام باقر(ع) اشاره می فرمایند برای طولانی شدن غیبت امتحان است می فرمایند «لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یؤمن به» (جهان در آینده، محمد حسن موسوی کاشانی، ص ۱۳). و از روایات دیگر استفاده می شود که امتحان به غیبت از ۲ جهت از شدیدترین امتحانات است:الف) چون اصل غیبت که بسیار طولانی می شود بیشتر مردم در شک و ریب می افتند و جز اشخاص مخلص و دارای معرفت کامل کسی بر عقیده به امامت باقی نخواهد ماند چنانچه پیامبر(ص) فرمود «لا یثبت فیها الامن امتحن الله قلبه للایمان» (منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی، فصل ۱، باب ۸، حدیث ۴۵). جهت دوم ناگواری ها و سختی هایی که در زمان غیبت رخ می دهد که امام صادق(ع) فرمود که هر کس بخواهد در عصر غیبت به دینش ملتزم باشد مثل کسی است که خارهای درخت خرما را با دست کنار بزند و غیبت طول می کشد تا سیه رویان در این محک معلوم شوند (کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۱۶).
۳- پیدا شدن قابلیت در منتظران یعنی مردم به این سطح از معرفت برسند که قوانین بشری در اجرای عدالت کافی نیست پیشرفت ها ولو در همه زمین ها به نابسمانانی ها و بی عدالتی ها پایان نمی دهد بلکه روز به روز بیشتر می شوند و بفهمند که فقط در پرتو ظهور حضرت عدالت کامل پیاده می شود و مردم استعداد و آمادگی برای اجرای عدالت توسط حضرت را داشته باشند نه مانند زمان علی(ع) که مردم قابلیت و تحمل اجرای عدالت او را نداشتند که «قتل لشده عدله» و این زمانی است که ظلم و تعدی همه عالم را فرا گیرد و تلخی ظلم به کام همه برسد تا همگان تشنه عدالت شوند چون تا انسان تلخی ظلم را نچشیده باشد نسیم عدالت را تشخیص نمی دهد. «یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا؛ زمین را پر از عدل و قسط می نماید بعد از این که پر از ظلم و جور شد» (کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۹).
در روایات علل دیگری برای طولانی شدن غیبت ذکر شده مانند بیعت کردن با ظالمان برای حفظ جان از گزند دشمنان، کردار بد بعضی شیعیان، مهلت دادن به کافران و ظالمان، نبودن ناصر و یاری کننده.در این زمینه ر.ک: ۱٫ رخسار آفتاب، سید مجتبی غیوری۲٫ نوید امن و امان، آیت الله صافی۳٫ جهان در آینده، محمد حسن موسوی۴٫ مهدی موعود، علی دوانی۵٫ روزگار رهایی، علی اکبر مهدی پورلکن مهمترین علتی که در بسیاری از روایات بر آن تأکید شده این که طولانی شدن غیبت حضرت به حکمت الهی است و دارای مصالح و حکمت هایی است که تنها خداوند و آنها که محرم اسرار الهی هستند از آن با خبرند چنانچه امام صادق در جواب عبدالله بن فضل هاشمی وقتی در این مورد سؤال می کنند می فرماید ای پسر فضل همانا این مسأله سری از اسرار الهی است و غیبی از غیب های الهی است و وقتی ما خداوند را حکیم بدانیم همه افعال او را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست گرچه علت آنها برای ما روشن نباشد (رخسار آفتاب، سید مجتبی غیوری، ص ۵۴ نقل از الاحتجاج طبری، ج ۲، ص ۳۰۳). پس ولو علت و سر طولانی شدن غیبت حضرت برای ما معلوم نباشد باید بدانیم از آن مصلحت و حکمتی است و آنچه مهم است این که به وظایف یک منتظر واقعی حضرت عمل کنیم و به فرموده خود حضرت که فرمود برای فرج من بسیار دعا کنید. عمل کنیم. انشاءالله که چشمانمان به جمالش منور گردد.
در ابتدا باید یک نکته را متذکر شوم که با توجه به بعضی آیات قرآن کریم و روایات بسیاری از اسرار آفرینش برای ما مجهول است و هیچ کس هم مدعی نیست که واقف به تمام رموز آفرینشاست. چنانچه خداوند متعال می فرماید اگر تمام درختان قلم بشود و آب دریا به اضافه هفت دریای دیگر مرکب گردد باز نگارش کلمات خداوند تمام نگردد (لقمان، آیه ۲۷). حضرت علی(ع) می فرماید: چه بزرگ است آنچه از آفرینش تو می بینم لکن در کناره آنچه از قدرت تو از ما پنهان است بسیار کوچک است و مسأله غیبت حضرت(عج) و سِر و علل آن هم یکی از کلمات الهی است که خود معصومین(ع) تصریح کرده اند که علت غیبت و موانع ظهورش معلوم نخواهد شد مگر بعد از ظهور حضرت(عج) چنانچه حکمت کارهای حضرت خضر معلوم نشد در زمان مصاحبت با موسی(ع) مگر بعد از مفارقت (مضمون روایت امام صادق در کتاب منتخب الاثر آیت الله صافی گلپایگانی، باب ۲۸، فصل ۲). با این حال خود این بزرگان گاهی پرده را کنار زده و به بعضی از علل غیبت و موانع ظهور اشاره کرده که با هم سر سفره معرفت آنها نشسته و بهره می بریم. لکن مقدمتا اشاره می کنیم که در روایات بسیاری برای ظهور امام زمان(عج) شرایطی ذکر شده که تا آن شرایط محقق نشوند حضرت ظهور نمی فرمایند که نبود آن شرایط می شود از موانع ظهور مثلا در روایات متعددی، قیام سفیانی و قیام سید حسنی و قیام دجال و حوادث دیگر که در روایات مشروحا بیان شده است باید محقق شوند تا حضرت ظهور فرمایند پس مادام که این شرایط و مقدمات حاصل نباشند ظهور محقق نمی شود. آنچه از روایات درباره موانع ظهور حضرت استفاده می شود به صورت خلاصه عبارتند از:به حکومت رسیدن همه اقشار؛ یعنی غیبت حضرت(عج) آن قدر طول می کشد همه اصناف مردم از هر قشر و طبقه ای به حاکمیت برسند تا حجت بر همه تمام گردد و به همه معلوم شود که قادر به اجرای عدالت نیستند. چنانچه امام صادق(ع) می فرمایند: نخواهد بود این امر [ظهور حضرت] تا آن که نماند هیچ صنفی از مردم مگر این که ولایت پیدا کنند تا این که کسی نگوید که اگر ما ولایت می یافتیم عدالت می ورزیدیم سپس حضرت قائم به حق و عدالت قیام کند (غیبت نعمانی، محمد ابن ابراهیم نعمانی، باب ۱۴، ش ۵۳). علت دیگری که امام باقر(ع) اشاره می فرمایند برای طولانی شدن غیبت امتحان است می فرمایند: «لیعلم الله من یطیعه بالغیب و یؤمن به»؛ (جهان در آینده، محمد حسن موسوی کاشانی، ص ۱۳). و از روایات دیگر استفاده می شود که امتحان به غیبت از ۲ جهت از شدیدترین امتحانات است: الف) چون اصل غیبت که بسیار طولانی می شود بیشتر مردم در شک و ریب می افتند و جز اشخاص مخلص و دارای معرفت کامل کسی بر عقیده به امامت باقی نخواهد ماند چنانچه پیامبر(ص) فرمود: «لا یثبت فیها الامن امتحن الله قلبه للایمان»؛ (منتخب الاثر، آیت الله صافی گلپایگانی، فصل ۱، باب ۸، حدیث ۴۵). جهت دوم ناگواری ها و سختی هایی که در زمان غیبت رخ می دهد که امام صادق(ع) فرمود: که هر کس بخواهد در عصر غیبت به دینش ملتزم باشد مثل کسی است که خارهای درخت خرما را با دست کنار بزند و غیبت طول می کشد تا سیه رویان در این محک معلوم شوند (کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج ۲، ص ۱۶). ۳- پیدا شدن قابلیت در منتظران یعنی مردم به این سطح از معرفت برسند که قوانین بشری در اجرای عدالت کافی نیست پیشرفت ها ولو در همه زمین ها به نابسمانانی ها و بی عدالتی ها پایان نمی دهد بلکه روز به روز بیشتر می شوند و بفهمند که فقط در پرتو ظهور حضرت(عج) عدالت کامل پیاده می شود و مردم استعداد و آمادگی برای اجرای عدالت توسط حضرت را داشته باشند نه مانند زمان علی(ع) که مردم قابلیت و تحمل اجرای عدالت او را نداشتند که «قتل لشده عدله» و این زمانی است که ظلم و تعدی همه عالم را فرا گیرد و تلخی ظلم به کام همه برسد تا همگان تشنه عدالت شوند چون تا انسان تلخی ظلم را نچشیده باشد نسیم عدالت را تشخیص نمی دهد. «یملأ الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا؛ زمین را پر از عدل و قسط می نماید بعد از این که پر از ظلم و جور شد» (کمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۸۹ در روایات علل دیگری برای طولانی شدن غیبت ذکر شده مانند بیعت کردن با ظالمان برای حفظ جان از گزند دشمنان، کردار بد بعضی شیعیان، مهلت دادن به کافران و ظالمان، نبودن ناصر و یاری کننده.
لکن مهمترین علتی که در بسیاری از روایات بر آن تأکید شده این که طولانی شدن غیبت حضرت به حکمت الهی است و دارای مصالح و حکمت هایی است که تنها خداوند و آنها که محرم اسرار الهی هستند از آن با خبرند چنانچه امام صادق در جواب عبدالله بن فضل هاشمی وقتی در این مورد سؤال می کنند می فرماید ای پسر فضل همانا این مسأله سری از اسرار الهی است و غیبی از غیب های الهی است و وقتی ما خداوند را حکیم بدانیم همه افعال او را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست گرچه علت آنها برای ما روشن نباشد (رخسار آفتاب، سید مجتبی غیوری، ص ۵۴ نقل از الاحتجاج طبری، ج ۲، ص ۳۰۳). پس ولو علت و سر طولانی شدن غیبت حضرت برای ما معلوم نباشد باید بدانیم از آن مصلحت و حکمتی است و آنچه مهم است این که به وظایف یک منتظر واقعی حضرت عمل کنیم و به فرموده خود حضرت که فرمود برای فرج من بسیار دعا کنید. عمل کنیم. انشاءالله که چشمانمان به جمالش منور گردد. برای آگاهی بیشتر در این زمینه ر.ک:
۱٫ جهان آینده، محمد حسن موسوی کاشانی.
٫ . نوید امن و امان، آیت الله صافی.
٫ رخسار آفتاب، سید مجتبی غیوری.
۴٫ . مهدی موعود، علی دوانی.
۵٫ . روزگار رهایی، علی اکبر مهدی پور
وظیفه ومسوولیت313نفر
یاران خاص (313 نفر) نخستین کسانی هستند که گرد حضرت جمع می آیند و دعوت جهانی امام مهدی با آنان شروع می شود. پس از آشکار شدن دعوت حضرت , تعداد ده هزار نفر, کسانی هستند که به امام (ع ) می پیوندند و به عنوان هسته اولیه نیروهای حضرت , تحت فرماندهی همان 313 نفر, قیام جهانی امام زمان آغاز می شود: »امام جواد(ع )می فرماید : زمانی که سیصد و سیزده نفر از یاران خاص امام قائم به خدمت آن بزرگوار رسیدند حضرت , دعوتش را به جهانیان آشکار می کند و وقتی این تعداد به ده هزار نفر رسید, به اذن خداوند متعال قیام مسلحانه می کند«, (بحارالانوار, ج 52, ص 283, حدیث 10). و در ادامه نهضت , توده های انبوه مردم از سراسر جهان که در انتظار منجی بشریت به سر می برند و از ظلم و ستم به ستوه آمده اند, به ایشان می پیوندند, (منتخب الاثر, الفصل السابع , الباب السادس , ص 597; الملاحم و الفتن , سید ابن طاووس , ص 65). در واقع مهم ترین وظیفه این یاران خاص,یاری حضرت مهدی (ع) درشکل گیری انقلاب جهانی و بر عهده گرفتن فرماندهی سپاه و محافظت از وجود مبارک آن حضرت است. پس از پیروزی و تثبیت انقلاب جهانی ,نوبت به تشکیل حکومت جهانی فرا می رسد. در این نظام حکومتی گسترده حضرت مهدی (ع) به عنوان امام ورهبر جهانیان حاکمان و روسای کشور ها را انتخاب و با دستوراتی مبنی بر عدل و احسان به این مناطق اعزام می کند. براساس روایات حاکمان جهان از میان همین 313 تن انتخاب خواهند شد ؛چنان که امام صادق(ع) می فرماید: گویا قائم را بر فراز منبری در کوفه می بینیم و پیرامون او یارانش قرار دارند که313 تن به تعداد اصحاب بدر می درخشند.آنان پرچمداران سپاه و حاکمان زمین از سوی خداوند در بین بندگان او هستند (کمال الدین, ج12 ,ص672). همچنین آمده است :مردان الهی با مهدی (ع) همراه هستند مردانی که به دعوت او پاسخ گفته اند و او را یاری می کنند. آنان وزرا و دولتمندان اویند که بار سنگین مسوولیت های حکومت جهانی را بر دوش دارند (وافی ج2ص114).
3.ویژگیهای یاران
به طور خلاصه درباره صفات و ویژگی های این بزرگان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1.آنان از اقصی نقاط عالم جمع شده و نخستین بیعت کنندگام با امام زمان(ع) هستند.
2.آنان مدافعان مخصوص و حافظان ویژه امام زمان (ع) هستند.
3.آنان پرچمداران نیروی اسلام و از فرماندهان سپاه حق هستند.
4.آنان حاکمان روی زمین وکارگزاران حکومت جهانی مهدوی هستند.
5.آنان امت معدوده ای هستند که برای دشمنان عذاب و نقمتند.
6.آنان سوار بر ابرها (شاید به وسیله ای پیشرفته) در یک ساعت خود را به امام عصر (ع) می رسانند.
7.آنان ارکان و پایه های خلا ناپذیر و پشتیبان محکم دولت مهدی (ع) هستند.
8.ایشان به دلیل اینکه دست خدا بالای سر آنان است همیشه پیروز و ثابت قدم اند.
9.آنان به قدرت ایمان کامل و ممتازند و شک و تردید در باور آنان راه ندارد. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: رحیم کارگر , آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت) ,صص 257-266 این که چند نفر از یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زن هستند، دقیقاً مشخص نیست و حتی این که زنی در میان یاران خاص آن حضرت باشد، مورد تردید است؛ چرا که بیشتر روایاتی که در باره عدد یاران حضرت در کتابهای معتبر شیعه وارد شده است، همگی آنها را مرد ذکر کردهاند؛ حتی روایاتی که نام یاران حضرت را بردهاند، نام هیچ زنی در میان آنها دیده نمیشود. مثلاً محمد ابراهیم نعمانی در کتاب معتبر الغیبة و مرحوم شیخ مفید رحمت الله علیه در الإختصاص روایتی را با این سند نقل میکنند: أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید، عن هؤلاء الرجال الأربعة، عن ابن محبوب. وأخبرنا محمد بن یعقوب الکلینی أبو جعفر، قال: حدثنی علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه. قال: وحدثنی محمد بن عمران، قال: حدثنا أحمد بن محمد بن عیسی، قال: وحدثنا علی بن محمد وغیره، عن سهل بن زیاد، جمیعا، عن الحسن بن محبوب. قال: وحدثنا عبد الواحد بن عبد الله الموصلی، عن أبی علی أحمد بن محمد بن أبی ناشر، عن أحمد بن هلال، عن الحسن بن محبوب، عن عمرو بن أبی المقدام، عن جابر بن یزید الجعفی، قال: قال أبو جعفر محمد بن علی الباقر (علیه السلام): یا جابر، الزم الأرض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتی تری علامات أذکرها لک إن أدرکتها ... . فیجمع الله علیه أصحابه ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا، و یجمعهم الله له علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف . خداوند 313 نفر مرد از اصحاب آن حضرت را جمع میکند؛ بی آنکه قبلا وعده داده باشند، آمدنشان همچون ابرهای پاییزی است که با حرکات تند می آیند. کتاب الغیبة، محمد بن إبراهیم النعمانی ، ص 288 – 291 و الاختصاص، الشیخ المفید، ص 257 و ... . این روایت از نظر سندی هیچ مشکلی ندارد. در بسیاری از کتابهای شیعه نقل شده و روایتی است کاملاً معتبر. و روایات بسیار دیگری با همین مضمون که نقل همگی آنها فرصت بیشتری میطلبد. اما از آن طرف روایت دیگری را مرحوم عیاشی در تفسیر خود نقل کرده است که میگوید پنجاه نفر از یاران حضرت مهدی زن هستند : عن جابر الجعفی عن أبی جعفر علیه السلام یقول: الزم الأرض لا تحرکن یدک و لا رجلک ابدا حتی تری علامات اذکرها لک فی سنة ... و یجیئ والله ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرأة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف ... سوگند به خدا سیصد و اندی نفر مرد می آیند و در میان شان پنجاه نفر زن هستند در مکه اجتماع میکنند بی آن که قبلا وعده داده باشند، آمدن شان همچون ابرهای پاییزی است که با حرکات تند می آیند. تفسیر العیاشی، محمد بن مسعود الیاشی، ج 1، ص 64 – 66. از آنجایی که سند روایت، تا جابر بن عبد الله جعفی، ذکر نشده است، نمیشود به آن استناد کرد. از این رو این که تعدادی از یاران حضرت مهدی از بانوان باشند، قطعی نیست. آیا در قیام و انقلاب جهانی امام مهدی(ع) زنان نقشی دارند و آیا زنان میتوانند جزء یاران امام عصر(ع) باشند در پاسخ این سوال، نکانی را یادآور میشویم:
تفاوت نکردن زن و مرد در یاری امام عصر(ع)
همة روایات، ادعیه و زیارتهایی که در آنها از موضوعهایی چون ویژگیهای یاران امام عصر(عج)، چگونگی دستیابی به مقام یاری و نصرت آن امام، تمنای حضور در زمرة یاریکنندگان حضرت، درخواست زنده شدن دوباره در زمان ظهور و یافتن توفیق درک آن زمان و ... سخن به میان آمده است، بی هیچ تفاوتی مردان و زنان را در بر میگیرد و هرکس بتواند ویژگیها و خصایصی را که برای یافتن به مقامهای یاد شده، ضروری است دارا شود، میتواند به این مقامها برسد. به بیان دیگر چنانکه در رسیدن به مراتب عالی کمال انسان جنسیت دخلی ندارد و همة انسانها به شرط داشتن ایمان، انجام عمل صالح و مراقبت بر اوامر الهی میتوانند به این مراتب دست یابند1، در دست یافتن به مقام یای و نصرت امام عصر(ع) نیز جنسیت مطرح نیست و مهم عمل به وظایف و تکالیفی است که منتظران واقعی برای رسیدن به این مقام باید آنها را انجام دهند.2
توجه به بخشی از دعای عهد که همة شیعیان، اعم از زن و مرد مأمور به خواندن آن شدهاند، نکته یاد شده را روشن میسازد: بارخدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانیم، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن دارم با او تجدید میکنم؛ که هرگز از آن عهد و پیمان برنگردم و بر آن پایدار بمانم. بارخدایا! مرا از یاران و هواداران و مدافعان آن حضرت و شتابندگان در پی انجام خواستههای او و اطاعت کنندگان از اوامر و نواهی او و حمایتکنندگان از وجود او و پیشی گیرندگان به سوی خواستههای او و شهید شدگان در حضور او قرار ده. 3
پینوشتها: 1. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: هرکس ـ از مرد و زن ـ کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیات [حقیقی] بخشیم». سورة نحل(15)، آیة 97. 2. برای مطالعه بیشتر در زمینة وظایف و تکالیف منتظران ر.ک: شفیعی سروستانی، ابراهیم، معرفت امام زمان و تکلیف منتظران، ص 127 ـ 151.
3. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 102، ص 111
بسیاری از افراد در پی این هستند که خود را آماده ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) کنند اما بعضی از آنان در خارج از چارچوب دستورات الهی بدنبال روشی جهت تحقق این امر میگردند. این درحالی است که آن حضرت خود، کردار نامطلوب کسانی که خود را پیرو آن حضرت میدانند را دلیل طولانی شدن غیبتشان عنوان میکنند.
در ادامه متنی میآید که حضرت صاحبالزمان (عج)، در آن خود به علت طولانی شدن زمان غیبتشان میپردازند:
«وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ» (۱) "اگر شیعیان ما -که خداوند توفیق طاعتشان دهد- در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما، علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما میرسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم."
شرح: این جملات، قسمتی از نامهای است که از ناحیه مقدّس امام زمان (عج) برای شیخ مفید (ره) فرستاده شده است. حضرت (ع) در این نامه، بعد از سفارشهای لازم به شیخ مفید (ره) و دستورهایی به شیعیان، به امر مهمّی که سبب غیبت ایشان شده است، اشاره میکنند. حضرت، نبود صفا و یکدلی در بین شیعیان را سبب غیبت خوتاریخ نشان داده است که تا مردم نخواهند و تلاش نکنند، حق بر جای خویش قرار نمیگیرد و حکومت به دست اهلش نمیرسد. تجربه حضرات معصومین امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)، دلیل بسیار آشکاری بر این مطلب است. اگر مردم بر خلافت حضرت علی (ع) پافشاری میکردند، الآن، تاریخ مسیر دیگری را میپیمود، ولی دنیاخواهی و ترس و… مردم آن زمان، سبب شد از آن زمان تا آیندهای که معلوم نیست چه هنگام به پایان میرسد، جهانیان و خصوصاً شیعیان، جز ظلم و آزار چیزی نبینند.
متأسفانه کوتاهی ما، بلکه عملکرد بدمان سبب شده است که آن محرومیت تاکنون ادامه یابد.
طبق این حدیث، وظیفه ما برای تسریع و تعجیل در ظهور حضرت، این است که آن حضرت را بر خویش و خویشان مقدم داریم و با اجرای دستورهای اسلامی و گسترش و ترویج عملی اسلام، آن امام (ع) را به جهانیان بشناسانیم و دلها را به سوی آن حضرت معطوف کنیم، تا به خواست خداوند، هرچه زودتر، زمینه پذیرش مردمی و جهانی آن حضرت فراهم شود. از این حدیث شریف نکاتی استفاده میشود: ۱ - خداوند متعال از شیعیان عهد و پیمان گرفته که از امامان پیروی کنند و این پیروی سبب تشرّف به لقای امام زمان خواهد بود.
۲ - اعمال ناشایست شیعیان سبب دوری آنها از امامشان شده است، و لذا اعمال شایسته میتواند در تسریع ارتباط با امام زمان (ع) مؤثر باشد.
- شنبه ۲۳ ارديبهشت ۹۶
- ۰۱:۳۲